به جرات میتوان از Watch Dogs به عنوان یکی از بهترین و وسیعترین Open World های نسل پیشین و نسل جاری یاد کرد، این بازی با ارائه ایدهای ناب توانست موفقیتهای بسیاری را برای یوبیسافت به ارمغان آورد و باری دیگر نام این شرکت پر آوازه را بر سر زبانها بیندازد. اما دلیل این موفقیتها چه بود؟ یوبیسافت با وارد کردن داستانی با محوریت هک به یک بازی ویدئویی یکی از نابترین ایدهها را به واقعیت تبدیل کرد و هر آنچه از یک بازی ویدئویی با محوریت هک انتظار داشتیم را در این بازی ارائه داد.
داستان بازی روایت گر زندگی هکری خبره به نام ایدن پیریس است که با توجه به خشمی که از دولت دارد، با مبارزه با این نهاد سیاسی و اهدافش میپردازد. اما آیدن به دنبال چه چیزی است؟ چرا از ارگانهای دولتی خشمگین است؟ آیا این سازمانها دست به کار خلافی زدهاند؟ در خیلی از مناطق جهان، نظارتهای شدیدی بر خانهها انجام میگیرد. نظارتهایی که حدّ عادی را گذراندهاند و به گونهای سیستمی جاسوسی علیه مردم به حساب میآید. این امر که یک نوع دزدی از حریم خصوصی به حساب میآید، سبب خیزش آیدن شده است.
داستان بازی از جایی آغاز میشود که در سال 2003 هکری به نام ریموند کنوی ویروسی را در کامپیوترهای مدیران آمریکا وارد میکند که منجر به قطع برق 55 میلیون نفر و در نهایت قتل 17 نفر از آنها میشود. از آن پس سیستم امنیتی آمریکا به طور کلی تغییر میکند، ولی پس از مدتی نظارت بر این سیستم به دست ارگانهای خصوصی می افتد، در نهایت سطح امنیت شیکاگو به شدت پایین میآید. خواهر زاده ایدن به دست یکی از این ارگانها به قتل میرسید، درنتیجه ایدن برای جلوگیری از فعالیت این ارگانها و انتقام گیری بر میخیزد.